خدایا....
از (تو به) خسته ام دیگر......
و فقط (به تو ) میایم اینبار....
تو باز کن آغوشت را....
و باقی اش با من......
.
.
سپهر-91
خدایا....
درست است که دور شده ام اینروزها از تو...اما انگار در لحظه هایی که فریاد می زدم (درکم کن) شنیده ای (ترکم کن)....
لعنت به این فاصله.....
خدایا.
.
.
خیلی شبیه هستند (اشتباه ) و (گناه )! مخصوصا آن ( آه ) آخرشان...
خدایا ...
ای کاش لا اقل اولشان شبیه بود .. تا هم شروعشان نمیکردیم و هم آخرسر ما
نمی ماندیم با اینهمه آه...
.
.
.
.
سپهر
خدایا...
.
.
نیمه شب رسیده باز
و من
نمیدانم گیج شده ام ...
.
.
.
سر در نمی آورم از کارهایت .. فرق میکند قانون معامله هایت انگار....
کم که میخواهم زیاد میدهی ...
بد که میشوم خوب میشوی و خوب هم که میشوم میبینم سهمم از
آغوش باز و گرمت کم نشده ...
شرمنده ام کرده ای... چون من برای گله هایم فقط گوش تو را
خواستم و تو سخاوتمندانه هم گوش داده ای امشب و هم آغوش...
.
.
.
.
سپهر
خدایا.
.
.
احساس میکنم این روزها تو که غیبت میکنی ما مینشینیم و غیبت میکنم ساعتها...
.
.
بیشتر باش لطفا این روزها که من کمتر هستم....
.
.
.
.
.
سپهر
خدایا.........
این شبهایم دو حالت بیشتر ندارد
یا تو سراسر ناز ی و من تمام نیاز....
یا من سراسر نیازم و تو تمام...ناز....
.
.
.
سپهر
.