چشم بستم که شبم صبح شود تا بروی..
تو ولی مثل دعا , وقت سحر می آیی
.
جان به در بردم ازین حادثه اما چه ثمر؟
تو خودت حادثه ای ، بار دگر می آیی
همه ی ترس من این بوده که خورشیدشوی
تا که از شمس بریدم تو قمر می آیی!
.
صحبت رفتنت ای دوست دروغست ولی
با پای برفتی - بخدا باز به سر می آیی
.
.
.
.
سپهر -91
قشنگ بود
lotf darid..
از در درامدی ومن از خود به در شدم
گویی از این جهان به جهان دگر شدم
مثل همیشه زیبا بود...
میشه بدونم منظورت از شمس وقمر چی بود ؟
شمس یعنی نمایان شدن برجسته شدن ؟
قمر یعنی خفا وپنهان ؟
ممنون. چه بیت بجا و زیبلیی
شاید ... اما بیشتر به چیزی تشبیه میشه میره اما تعییر ماهیت میده و باز طلوع میکنه
بسیار زیبا
ممنونم ...
درود........خسته نباشی...متنای زیبایی داری بهتر نیس یه کم تصویر بزاری تا از این یکنواختی در بیاد؟
سپاس...
لطف دارید.
بله حق با شماست.
حتما اینکار رو انجام میدم.