پزشک لازم نیست!
پزشکی قانونی تشریف بیاورد لطفا...وقتی که یک شاعر غزل سرفه میکند.
.
چرا که بیگمان سالهاست تمام کرده..
.
تنفس مصنوعی؟؟!
اکسیژن؟؟! !
آن هم برای کسی که تمام هوای زمین برایش کم بوده!!؟ چقدر ساده ای تو !.
آقای دکتر! نبضش که آنجا نیست ! دستش را چرا گرفته ای؟!
نبضش جای دیگری میزند.... حتی سالها پس از مرگش.
.
.
بیا .. بیا خودت را خسته نکن دکتر
!
این غزلها را بردار ببر آزمایشگاه..دلیل مرگ را قطعا پیدا میکنی... نحوهء آن را - حتی ساعت وقوعش را هم احتمالا پیدا میکنی.. اما متاسفانه
فقط شاید کمی دیر..
.
.
سپهر
سلام
تبادل لینک سه طرفه میدونی چیه؟
به سایت من بیا و به طور اتوماتیک لینک وبلاگتو ثبت کن و پیج رنک خودتو افزایش بده
http://sajjad.horizon-host.com
منتظرم
آن سوی دیوار پیچش دو تن است و دلداگی دو روح
و ناله های آرامی که آسمانی ترین صداست برایشان
این سوی دیوار،دخترکی در کنج،که پناهش تنها
دو دست کوچکیست که به گوشهایش چسبانده
که خاموش شود آن ناله های روح تراش
که خشک شوند آن دو چشم معصوم
تا آرام بخوابد تا صبح فردا...
برای این دختر بنویس
بنویس و هراس مدار
از ان که غلط می افتد
بنویس و
پاک کن
همچون خدا که هزاران سال است
می نویسد و پاک می کند
و ما هنوز مانده ایم
در انتظار پاک شدن
و بر خود می لرزیم..
همچون خدا که هزاران سال است
می نویسد و پاک می کند...
.
.
و ما هم پایمان را میگذاریم جای پایش..... زیبا بود ممنونم
سلام به سپهر فریدی
شبیه سازی خیلی مربوطی از یه شاعر مریض خوانده شده رو به مرگ داشتی
ما اون نمونه ها رو زیر میکروسکوپ خوب وارسی می کنیم تا ببینم این سلول های همبندی ارتوکراتینیزه دست به شورش برداشته تا چه حد وجود سلول های سالم رو خورده تا تونسته یه آدم رو از بین ببره
شبیه سازیت خیلی قشنگ بود
با تبادل لینکت موافقم
بدون کالبد شکافی ...امیدوارم که شدنی باشه :)
لطف داری ..با افتخار و
موفق باشی
هم سن نه!

من نزدیک ۷ساله که وبلاگ نویسی می کنم
کلا آدم نباید مقایسه کنه با هیچی و هیچ کس...
سلام دوست خوب و نویسنده ء خوش قلم
امیدوارم من هم هفت سال دیگه بتونم به این نتیجه برسم :)
هر چند الان زیاد موافق نیستم...آدم به نظر من اتفاقا باید یه چیزایی رو مقایسه بکنه ! :)
حالا اگر هم اشتباهی شد حتما دوستان خوبش میبخشنش..
موفق باشی :)
اینو بیشتر از همه دوست داشتم