وسوسه های یک قلم

شعر و شراره هایی از درون

وسوسه های یک قلم

شعر و شراره هایی از درون

حتی زمانی که خود شاعر تمام میشود….

خیلی از آدمها فکر میکنند این شاعر ها هستند که با شعر ها بازی میکنند….ا



ما انگار بر عکس است و این شعر ها هستند که با شاعر خود بازی میکنند..


سالها بازی میکنند..


و درست از یک روزی و یکجایی این بازی شروع میشود و احساس میکنم هرگز این بازی تمام نمیشود ..



حتی زمانی که خود شاعر تمام میشود….






بندر عباس  زمستان 90

نظرات 3 + ارسال نظر
ندا چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ http://lore.blogsky.com

سیمرغ دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ http://khanehaftom.blogsky.com


جایی درست میان همان بازی که نوشته ای ، گم شده ام؛ حالا کارم شده این که هر روز لایه های روحم را ورق بزنم در جستجوی آشنایی که دستانم را بگیرد و بیرونم کشد...

جایی درست میان همان بازی.... زیبا و آشناست...

سروناز سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:07 ب.ظ

بسیار زیبا مثل همیشه

ممنون - مثل همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد