وسوسه های یک قلم

شعر و شراره هایی از درون

وسوسه های یک قلم

شعر و شراره هایی از درون

هر چقدر این بغض فجیع تر باشد شعرت شعرتر است!

گاهی با خودم فکر میکنم  استعداد چیز خوبی نیست. مخصوصا اگر هنری باشد!


استعداد نعمت نیست..استعداد بغض است - که وقتی جاری میشود  و قل میخورد و از روحت فرو میریزد  -آنوقت است که کمی تو آرام میشوی

.

هر چقدر این بغض فجیع تر باشد   شعرت شعرتر است! نقاشیهایت دلفریبتر و سازت طناز تر..

و نکته تلخش اینجاست که هق هق های روح تو  دیگران را به سر شوق می آورد!

.

استعداد چیز خوبی نیست ..حتی وقتی فرو خورده میشود- تو میمانی واحساس هرز رفتنه هر روزه و  احساس گناه! تو میمانی  و جواب سوال های مکرر و ملال آوری که.."فلانی ! چرا قدر خودت را نمیدانی!؟

.

 

وحتی از آن اولی تلختر اینکه دردهای تو را اینگونه قضاوت میکنند وقیمت میگذارند

.

و تو دوباره آرامشت را خراش میدهی تا زخمهایت را بریزی روی بوم و برگه های کاغذ زمان

.

.

 

.--آقا..آقا..! میشه لطفا این تابلو تون رو ارزونتر حساب کنید؟ اون بزرگه رو..  اون بزرگه ..رو میگم...

.

.

.سپهر-

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه درخشان جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://siminsagh.com/my/

عالی بود
حق با شماست

ممنونم...بله متاسفانه من هم احساس میکنم حق با من هست متاسفانه البته !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد